شهریور ماه خوش آب و هوا
سلام پسر گل خودم عسل مامان کلی معذرت میخوام ازت که نتونستم سروقت وبلاگتو آپدیت کنم چون دوتا مسافرت پشت سرهمی داشتیم، بعدش هم مامانی خیلی شدید مریض شد و بعد از اون هم بابایی و شما مریض شدین خلاصه که باعث شد نتونم عکسای شهریور ماهتو سروقت اینجا بذارم اما قول میدم خیلی زود عکسای آبان ماهت رو هم بذارم بی هیچ حرف و حدیثی بریم سراغ عکسها که کمی هم زیاد هستن اول شهریور ماه بابا جون اینا مهمون داشتن و برده بودیمشون باغ اونجا با مامان و بابا کلی عکس گرفتیم اولین بار روز دوشنبه سوم شهریور با هم تنهایی سوار ماشینمون شدیم و بالاخره شما نشستی تو صندلیت و مامان رانندگی کرد «آخ جون مامان جون نسرین ...
نویسنده :
مامان سمیه
18:34